فلیکس لوپه دو وگا (نام کامل فلیکس لوپه د وگا و کارپیو ؛ 1635-1662) - نمایشنامه نویس ، شاعر و نثر نویس اسپانیایی ، نماینده برجسته عصر طلایی اسپانیا. در طول سال ها ، او حدود 2000 نمایشنامه نوشت که 426 نمایشنامه تا به امروز باقی مانده است و حدود 3000 غزل.
بسیاری از حقایق جالب در زندگی نامه لوپه وگا وجود دارد که در این مقاله درباره آنها صحبت خواهیم کرد.
بنابراین ، قبل از شما یک زندگی نامه کوتاه از فلیکس لوپه وگا است.
بیوگرافی لوپه دو وگا
فلیکس لوپه دو وگا در 25 نوامبر 1562 در مادرید متولد شد. وی در یک خانواده ساده از صنعتگران گلدوزی طلا ، فلیکس دو وگا و همسرش فرانسیس بزرگ شد.
کودکی و جوانی
پدر نمایشنامه نویس آینده تمام تلاش خود را کرد تا پسرش را به بهترین شکل ممکن تربیت کند. او با جمع آوری بودجه کافی ، عنوان شریفی را خریداری کرد و به پسر کمک کرد تا تحصیلات مناسبی داشته باشد.
توانایی های ذهنی و خلاقانه لوپ دو وگا از همان کودکی بروز کرد. به او علوم مختلف و همچنین مطالعه زبانها به راحتی داده شد. یک واقعیت جالب این است که وقتی کودک حدود 10 ساله بود ، توانست شعر کلودین "ربودن پروسرپین" را به صورت شاعرانه ترجمه کند!
3 سال بعد ، لوپه دو وگا اولین کمدی "عاشق واقعی" را نوشت. در ابتدا ، وی دانشجوی دانشکده ژزوئیت بود و پس از آن تحصیلات خود را در دانشگاه آلکالا ادامه داد.
در آن دوره از زندگی نامه اش ، لوپه دو وگا عاشق دختری شد که تلافی جویی نکرد. در نتیجه ، برای هجو به خانواده معشوق وی که وی را رد کردند ، مرد جوان به محاکمه کشیده شد. وی به مدت 10 سال از بازگشت به پایتخت منع شد.
با وجود چنین مجازات سختی ، لوپه به مادرید بازگشت تا یک عزیز جدید را بدزدد و مخفیانه با او ازدواج کند. هنگامی که او حدود 26 سال داشت ، به عضوی از کمپین "آرمادای شکست ناپذیر" درآمد و پس از شکست در والنسیا اقامت گزید.
در این شهر بود که لوپه دو وگا آثار نمایشی بسیاری نوشت. در دوره 1590-1598. او موفق شد به عنوان منشی در مارکیز مالوپیک و دو دوک - آلبا و لموس کار کند. در سال 1609 عنوان خادم داوطلب تفتیش عقاید را دریافت کرد و 5 سال بعد روحانی شد.
ادبیات و تئاتر
به گفته خود نمایشنامه نویس ، وی طی سالها زندگی نامه خلاقانه خود ، موفق به خلق 1500 کمدی شد. در عین حال ، در حال حاضر تنها 800 نمایشنامه وی شناخته شده است ، که باعث می شود در مورد سخنان لوپه دو وگا بدبین باشید.
آثار غیر دراماتیک اسپانیایی در 21 جلد موجود است! این موارد شامل Dorothea ، 3 رمان ، 9 شعر حماسی ، چندین داستان کوتاه ، داستان های مذهبی و بسیاری تصنیف های غنایی است. لوپ بسته به مخاطبان آثاری را به سبک های مختلف می نوشت. به عنوان مثال ، برای متفکران روشن فکر ، او از سبک علمی استفاده کرد ، و برای توده های وسیع - از سبک عامیانه.
این نویسنده عاشق تجربه بود ، در نتیجه از ترس از انحراف از قواعد مستقر درام اسپانیایی ترس نداشت. در آن زمان نمایشنامه ها با توجه به اصول وحدت مکان ، زمان و عمل نوشته می شدند. لوپه دو وگا فقط اکشن را ترک کرد ، و دوباره طنز و تراژدی را در کارهای خودش پیوست ، که بعداً اساس درام اسپانیا شد.
آثار کلاسیک موضوعات متنوعی را پوشش می دهد. کنجکاو است که او در رابطه با شعر ، اول از همه به تخیل و احساسات روی آورد ، و نه به استدلال.
ساختار نمایشنامه های لوپه دو وگا به گونه ای است که حادثه ای که با جریان کنش ها تداخل داشته باشد جریان اندازه گیری شده پدیده ها را بر هم زده و تنش تجارب نمایشی را به نقطه فاجعه می رساند ، به طوری که بعداً جریان پرتحرک حوادث به جریان اصلی قانون گرایی و اخلاق سختگیرانه کاتولیک وارد می شود.
در کمدی های خودش ، نمایشنامه نویس اغلب به شوخ طبع ، پر از شوخ طبعی ، ضرب المثل ها و گفته ها متوسل می شد. یک کمدی بسیار غیرمعمول The Dog in the Manger است ، که در آن کنتس در می یابد که او عاشق منشی شخصی اش است. علاوه بر این ، در اینجا نویسنده به وضوح نشان داد که چگونه افراد از اقشار مختلف اجتماعی خود را قبل از جادوی عشق خلع سلاح می کنند.
زندگی شخصی
در سال 1583 ، لوپه دو وگا رابطه ای را با بازیگر متاهل النا اوسوریو آغاز کرد (تاریخچه روابط آنها در درام Dorothea منعکس شد). رابطه آنها 5 سال طول کشید ، اما در نهایت النا یک آقازاده ثروتمندتر را ترجیح داد.
مرد جوان آزرده تصمیم گرفت با نوشتن چند شرح کنایه آمیز خطاب به بازیگر زن و خانواده اش ، انتقام دختر را بگیرد. اوسوریو از او شکایت کرد ، که حکم اخراج لوپه از مادرید را صادر کرد.
سه ماه پس از اعلام حکم ، نویسنده با دختری به نام ایزابل دو اوربینا ازدواج می کند. بعد از 6 سال ازدواج ، ایزابل به دلیل عوارض پس از زایمان در سال 1594 درگذشت. سال بعد ، مرد تصمیم می گیرد به مادرید برگردد ، و در والنسیا 3 قبر عزیز را ترک می کند - همسر و 2 دختر کوچکش.
لوپه د وگا پس از اقامت در پایتخت ، با بازیگر خانم میکائلا د لوجان ملاقات کرد (در آثارش او را با نام کامیلا لوسیندا آواز خواند) عاشقانه آنها حتی پس از ازدواج مجدد نمایشنامه نویس با دختر یک تاجر ثروتمند به نام خوآنا دو گواردو به پایان نرسید.
لوپه دو وگا توانست در هنگام بحران معنوی عمیق ، تمام ارتباطات با معشوقه خود را متوقف کند (در 1609 او به عنوان محرمانه دادرسی تفتیش عقاید شد و در سال 1614 - کشیش). سردرگمی ذهنی کلاسیک تحت الشعاع مجموعه ای از مرگ افراد نزدیک به او قرار گرفت: پسر کارلوس فلیکس ، همسرش و بعداً میکائلا.
لوپ در سن پیری برای آخرین بار احساس عشق را تجربه کرد. برگزیده وی مارتا نوارز 20 ساله بود که به احترام وی شعرهای زیادی سرود و همچنین تعدادی کمدی نوشت.
آخرین سالهای زندگی لوپه دو وگا با فجایع جدید تاریک شد: مارتا در سال 1632 درگذشت ، سپس دخترش ربوده شد و پسرش در یک کارزار نظامی می میرد. و با وجود این ، با وجود آزمایش های جدی بسیاری ، او هرگز حتی یک روز نوشتن را متوقف نکرد.
مرگ
لوپ یک سال قبل از مرگش ، آخرین کمدی و آخرین شعر خود را - 4 روز قبل - ساخت. در 2 سال گذشته ، نمایشنامه نویس زندگی زاهدانه ای داشته است ، بنابراین سعی در جبران گناهان خود دارد. او ساعت ها در نماز بود و از خدا طلب بخشش می کرد.
لوپه دو وگا در 27 آگوست 1635 در سن 72 سالگی درگذشت. افراد زیادی برای گذراندن آخرین سفر نویسنده بزرگ آمده بودند.
عکس از لوپه دو وگا